دیکشنری
داستان آبیدیک
such a one told me
sʌt͡ʃ ʌ wʌn told ɛmi
فارسی
1
عمومی
::
یك كسیبمنگفت، یك زیدی بمن گفت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SUCCOR
SUCCORER
SUCCORY
SUCCOTASH
SUCCOUR
SUCCUBA
SUCCUBUS
SUCCULENCE
SUCCULENT
SUCCUMB
SUCCUMB TO
SUCCURSAL
SUCCUSSATORY
SUCCUSSION
SUCH
SUCH A ONE TOLD ME
SUCH AND SUCH
SUCH AND SUCH A PERS
SUCH AND SUCH A THIN
SUCH AS
SUCH AS ARE HAPPY
SUCH AS IT IS
SUCH BEING THE CASE
SUCH BOLIEFS SPRANG
SUCH CITIES AS
SUCH DRESSES ARE THE
SUCH GOODS WILL SELL
SUCH IS LIFE
SUCH LIKE
SUCHLIKE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید